سلام ای که شکستی بلور جان مرا
زدی به خون جگر لقمه لقمه نان مرا
سلام ای که سپردی به جرم خیره سری
زمانه تخته کند دَکّهی دهان مرا
...
سلام ای که شکستی بلور جان مرا
زدی به خون جگر لقمه لقمه نان مرا
سلام ای که سپردی به جرم خیره سری
زمانه تخته کند دَکّهی دهان مرا
...
چه آتشی؟ که بر آنم بدون بیم گناه
تو را بغل کنم و... لا اله الا الله...!
به حق مجسمه ای از قیامت است تنت
بهشت بهتر من ای جهنم دلخواه
...