شعر روز و غزل معاصر

بروزترین آرشیو شعر معاصر پارسی

۵۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امروز» ثبت شده است

بی نامی - علیرضا آذر (+دکلمه)

کنار خودم مینشینم، کنارم شلوغ است

و از سفره زندگی هرچه خوردم دروغ است

 

خوم با خودم پشت میزم غریبه ام مریضم

اجازه دهید آخرین چای خود را بریزم

 ...

+ دکلمه : دانلود مستقیم 320 | دانلود مستقیم 128

ادامه مطلب...
۱ نظر
مدیر سایت

به دنبالت ندیدی سایه‌ی مردی پشیمان را ؟ - شیما شاهسواران احمدی

به دنبالت ندیدی سایه‌ی مردی پشیمان را ؟

کسی که می‌شناسد لهجه‌ی سنگین باران را ؟


پس از تو زردی‌ام را سیلیِ هر دست، قرمز کرد

چه ارزان می‌فروشم سیب‌های سرخ لبنان را !...

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

وقتی که غزل اختراع شد - حامد عسگری

وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد


آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد!

...
ادامه مطلب...
۱ نظر
مدیر سایت

شاعر - نجمه زارع

غم که می آید در و دیوار شاعر می شود
در تو زندانی ترین رفتار، شاعر می شود

می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار، شاعر می شود
...
ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

خبر، به دورترین نقطه‌ی جهان - نجمه زارع

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

تومور یک - علیرضا آذر (+دکلمه)

زهر ترین زاویه ی شوکران

مرگ ترین حقه ی جادوگران


داغ ترین شهوت آتش زدن

تهمت شاعر به سیاوش زدن

...

دکلمه :

دانلود

ادامه مطلب...
۱ نظر
مدیر سایت

تومور صفر - علیرضا آذر (+دکلمه)

خوب من اضطراب کافی نیست

جسدم را برایت آوردم

هی بریدی سکوت باریدم

بخیه کردی و طاقت آوردم

...

دکلمه :

دانلود

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

تریاک - نصرت رحمانی

نصرت! چه می کنی سر این پرتگاه ژرف؟
با پای خویش، تن به دل خاک میکشی
گم گشته ای به پهنه تاریک زندگی
نصرت! شنیده ام که تو تریاک میکشی

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

دیگری - مجید سپید

روح تو دربند من، جسمت شکار دیگری ست
نیمی از دارایی ام در اختیار دیگری ست

ای نفسهایم به تو نزدیکتر، آرامتر
زادگاهم بی تو در چشمم دیار دیگری ست

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

سلام - غلامرضا طریقی

سلام ای که شکستی بلور جان مرا
زدی به خون جگر لقمه لقمه نان مرا


سلام ای که سپردی به جرم خیره سری
زمانه تخته کند دَکّه‌ی دهان مرا

...

ادامه مطلب...
۲ نظر
مدیر سایت

آب طلب نکرده - فاضل نظری

از باغ میبرند چراغانی ات کنند

تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

 

پوشانده اند صبح تو را ”ابرهای تار“

تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

مرد دیوونه - علیرضا آذر #ترانه

یکی تو درد میخوابه
یکی با غصه پا میشه
یکی با دست خالی هم
رفیق آدما میشه

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

گریه ام تا که مگر گریه به پایان برسد - وحید نجفی

گریه ام تا که مگر گریه به پایان برسد

که خیابانِ پس از تو به خیابان برسد

 

آتشی دارم و از الکلِ گیج است تنم

که تمام تنم آتش شده از سوختنم

 ...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

روزی که - احسان افشاری (+دکلمه)

در خود کشاندی آسمان را بادبان را
حتی ندادی فرصت رنگین کمان را

می خواستی از خون من دستی بشویی
در برکه رقصاندی تمام ماهیان را

...

+ دکلمه :

لینک 1 | پخش آنلاین

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

خودم - محمدحسین بیات لو

این روزها تنها گرفتار خودم هستم
شرمنده ام از اینکه سربار خودم هستم

حالا که بعضی ها پی اثبات میگردند
من بیشتر دنبال انکار خودم هستم

...

ادامه مطلب...
۱ نظر
مدیر سایت

مکاره ها - احسان افشاری

به سمت قبله ی مکاره ها دراز شدی
خمار سجده شکستی خودت نماز شدی

کدام تاس به نفرین نشسته است رفیق
که سفره خانه ی مشتی قمار باز شدی ؟

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

فقط - شهریار نراقی

در برم هست ولی در بر من نیست فقط
چه کنم ؟ دلبر من ، دلبر من نیست فقط

هر دو در جبهه ی عشقیم اگر او زخمی ست...
مشکل اینجاست که در سنگر من نیست فقط

...

ادامه مطلب...
۲ نظر
مدیر سایت
مدیر سایت
اتوبیوگرافی علیرضا آذر (از زبان خودش) + تصاویر جدید

اتوبیوگرافی علیرضا آذر (از زبان خودش) + تصاویر جدید

آنقدر درس خوانده ام که شعر ها را بفهمم و گلیم روز مره گی را از آب که نه از لجن بیرون بکشم .. شعر ؟؟ آری میگویم و میخوانم از یک دهه گذشته است .. تهران مجبورم کرد زندگی کنم اواخر دهه پنجاه بود آن روز ها همه کلاه میگذاشتند این شد که کلاه گشاد زندگی سرم رفت و کلا سرم رفت!! .. حاشا که دمی بی عشق!! در ادبیات کار نکرده آنقدر دارم که کار های کرده ام را مجال نوشتن نیست ... اما در اتوبان ماشین رو ی اهل اتصال !!! سگ دو زیاد زده ام .. و هنوز خانه اولم ..
ادامه مطلب...
۲ نظر
مدیر سایت

خط - احسان افشاری (+دکلمه)

مرا سفید بِکِش، خانه را سیاه بِکِش
قلم به رنگ بزن، ابر و باد و ماه بِکِش

قلم به رنگ بزن، لحظه ای درنگ نکن
و هرچقدر که میخواهی اشتباه بکش

دکلمه : لینک1 | لینک2 | لینک3

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

یکشب - امین عابدین اوغلی

گفتی نمی شود، شدنی نیست، بگذریم
گفتی برو که حال دلم رو به راه نیست
گفتم مریض عشق تو أم، ترک من مکن
داروی من تویی، نرو اصلاً صلاح نیست

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت