گریه ام تا که مگر گریه به پایان برسد
که خیابانِ پس از تو به خیابان برسد
آتشی دارم و از الکلِ گیج است تنم
که تمام تنم آتش شده از سوختنم
...
گریه ام تا که مگر گریه به پایان برسد
که خیابانِ پس از تو به خیابان برسد
آتشی دارم و از الکلِ گیج است تنم
که تمام تنم آتش شده از سوختنم
...
قرار نیست به دیوانگیم فکر کند
زنی که در بغلم پلک هاش را بسته
قرار نیست بفهمد چرا کم آوردم
زنی که ساده به دیوانگیم دلبسته
...