می روم تا درو کنم خود را
از زنانی که خیس پاییزند
از زنانی که وقت بوسیدن
غرق آغوشت اشک میریزند
...
دکلمه :
می روم تا درو کنم خود را
از زنانی که خیس پاییزند
از زنانی که وقت بوسیدن
غرق آغوشت اشک میریزند
...
دکلمه :
نصرت! چه می کنی سر این پرتگاه ژرف؟
با پای خویش، تن به دل خاک میکشی
گم گشته ای به پهنه تاریک زندگی
نصرت! شنیده ام که تو تریاک میکشی
...
قرار نیست به دیوانگیم فکر کند
زنی که در بغلم پلک هاش را بسته
قرار نیست بفهمد چرا کم آوردم
زنی که ساده به دیوانگیم دلبسته
...
بر حذر باش که این راهِ پر از بیم و امید
دلِ پُر خواهد و پای سبک و دست تهی
بر حذر باش که فرقی نکند در صفِ حشر
قدِ رنجور علف با تنه ی سروِ سهی
...
+ دکلمه :
شهریارم که تبِ سیزدَهُم کشت مرا
در نمایی خفه از پنجرهء پشت سرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدَهَم کز همه عالم به درم
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم
و پیشگفتار شاعر
شکل روحی سپید می دیدش
فاطی از کله قند می ترسید
گرچه کر بود و لال بود اما
از صدای بلند می ترسید
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید
ستاره خواب کنید آفتاب می شوید
از این دقیقه فقط آب و تاب می شنوید
شنیدم آنچه شنیدم جواب می شنوید
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم