شوکرانه ها - مجموعه ترانه های 15 ساله ی احسان افشاری
از کف دریا تا کف دریا - مجموعه غزلیات، مثنوی ها، رباعیات و تک بیتی های 25 ساله ی مجید افشاری
شوکرانه ها - مجموعه ترانه های 15 ساله ی احسان افشاری
از کف دریا تا کف دریا - مجموعه غزلیات، مثنوی ها، رباعیات و تک بیتی های 25 ساله ی مجید افشاری
بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو
میکِشم ناز... ولی این همه مغرور نشو
قهر کافیست! نزن زخم زبانی تازه
بیشتر از نمکِ زندگی ام، شور نشو
...
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟
آیــا تـو هـم هــر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟
...
اون که بهش محله زیر دینه
دکه ی تنگ و ترش مش حسینه
یه پیرمرد ریش سفید تنها
گمشده تو جهان نون خشکیا
...
لبخند زد به ساعت روی جلیقه اش
فرقی نداشت ساعت و روز و دقیقه اش
مو شانه کرد... ریش تراشید... عطر زد...
این بار هیچ حرف ندارد سلیقه اش
...
چه آتشی؟ که بر آنم بدون بیم گناه
تو را بغل کنم و... لا اله الا الله...!
به حق مجسمه ای از قیامت است تنت
بهشت بهتر من ای جهنم دلخواه
...
بر حذر باش که این راهِ پر از بیم و امید
دلِ پُر خواهد و پای سبک و دست تهی
بر حذر باش که فرقی نکند در صفِ حشر
قدِ رنجور علف با تنه ی سروِ سهی
...
+ دکلمه :
برای عشق گناهی عجیب کافی نیست
بهشت و آدم و حوا و سیب کافی نیست
حباب سینه و قوس کمر، نبین زن را
همیشه درک فراز و نشیب کافی نیست
...
باید به چشمهای تو ایمان نیاورم
بگذار مومنانه بگویم که کافرم
گاهی دروغ مصلحتی عاشقانه است
من حاضرم به خاطر "تو" از "تو" بگذرم
...
من را ببخش مرد غزل هــــای ناتمام
من را ببخش بابت احساس خسته ام
من را ببخش بابت این فکرهــــای خام
...
با دلم سر سخت شو... تا می توانی سخت تر
مــی شود دل کندنـــم با مهربانــــی سخت تر
من که می دانم خدا بی آنکه مبعوثم کند
دائما می گیرد از من امتحانــی سخت تر
...
رود اشکم که به دریاچه ی غم می ریزد
خوابم از حالت چشم تو به هم می ریزد
گریه ام مثل خودم مثل غمم تکراری ست
بسته ی خالــی قرصم پُر ِ از بیداری ست
...
...
مجنون نه! من باید خودم جای خودم باشم
باید خودم بی واژه لیلای خودم باشم
عمری مرا دور تو گردیدم دمی بگذار
گرداب نا آرام دریای خودم باشم
...
چقدر بد شده دنیا چقدر بد شده ایم
به جای گرمی آغوش، دست رد شده ایم
تو از من آن همه دور و من از تو این همه دور
شبیه آن چه که بیگانه می شود شده ایم
...
شهریارم که تبِ سیزدَهُم کشت مرا
در نمایی خفه از پنجرهء پشت سرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدَهَم کز همه عالم به درم
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم
و پیشگفتار شاعر
شکل روحی سپید می دیدش
فاطی از کله قند می ترسید
گرچه کر بود و لال بود اما
از صدای بلند می ترسید
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید
ستاره خواب کنید آفتاب می شوید
از این دقیقه فقط آب و تاب می شنوید
شنیدم آنچه شنیدم جواب می شنوید
...
+ دکلمه :
پخش آنلاین | دانلود مستقیم
جمعه غروب همهمه ی شهر نکبتی
الاکلنگ تاب و یک پارک دولتی
یک دو سه... تا هزار و نود هم شمرده است
نفــرین بــــه انتظار... همین بمب ساعتی
...