شعر روز و غزل معاصر

بروزترین آرشیو شعر معاصر پارسی

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری

بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو
میکِشم ناز... ولی این همه مغرور نشو

قهر کافیست! نزن زخم زبانی تازه
بیشتر از نمکِ زندگی ام، شور نشو

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟ - کاظم بهمنی

هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟

یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟


آیــا تـو هـم  هــر پــرده ای را تا گشودی

از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

لبخند زد به ساعت روی جلیقه اش - محمدسعید میرزایی

لبخند زد به ساعت روی جلیقه اش

فرقی نداشت ساعت و روز و دقیقه اش


مو شانه کرد... ریش تراشید... عطر زد...

این بار هیچ حرف ندارد سلیقه اش

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

رسول الله - غلامرضا طریقی

چه آتشی؟ که بر آنم بدون بیم گناه

تو را بغل کنم و... لا اله الا الله...!


به حق مجسمه ای از قیامت است تنت

بهشت بهتر من ای جهنم دلخواه

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

کافی نیست - مجید افشاری

برای عشق گناهی  عجیب کافی نیست
بهشت و آدم و حوا و سیب کافی نیست

 حباب سینه و قوس کمر، نبین زن را
همیشه درک فراز و نشیب کافی نیست

...

ادامه مطلب...
۲ نظر
مدیر سایت

من! تو! - رضا افشاری

باید به چشمهای تو ایمان نیاورم
بگذار مومنانه بگویم که کافرم

گاهی دروغ مصلحتی عاشقانه است
من حاضرم به خاطر "تو" از "تو" بگذرم

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

باز هم سلام - زهرا شعبانی

امشب دوباره آمده ام، باز هم سلام

من را ببخش مرد غزل هــــای ناتمام


من را ببخش بابت احساس خسته ام

من را ببخش بابت این فکرهــــای خام

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

سخت تر - الهام دیداریان

با دلم سر سخت شو... تا می توانی سخت تر

مــی شود دل کندنـــم با مهربانــــی سخت تر


من که می دانم خدا بی آنکه مبعوثم کند

دائما می گیرد از من امتحانــی سخت تر

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

شیدایی شب های بی لیلا - محمدحسین بهرامیان

مجنون نه! من باید خودم جای خودم باشم

باید خودم بی واژه لیلای خودم باشم


عمری مرا دور تو گردیدم دمی بگذار

گرداب نا آرام دریای خودم باشم

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

دو در یک - علیرضا آذر و احسان افشاری

من ریزه کاری‌های بارانم
در سرنوشتی خیس می‌مانم

دیگر درونم یخ نمی‌بندی
بهمن‌ترین ماه زمستانم

...


خوب است و عمری خوب می‌ماند
مردی که روی از عشق می‌گیرد

دنیا اگر بود بود و بد تا کرد
یک مردِ عاشق ، خوب میمیرد !

...

+ دکلمه :

پخش آنلاین | دانلود مستقیم (لینک1) | دانلود مستقیم (لینک2)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

من‌ که در بندم کجا؟ میدان آزادی کجا؟ - علیرضا بدیع

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود

من‌ که پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود


همدمی ما بین آدم‌ها اگر می‌یافتم

آه من در سینه‌ام یک عمر زندانی نبود

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

امن یجیب - حسنا محمدزاده

ناز شست روزها! حسی غریبم داده اند 

ظاهری آرام و قلبی ناشکیبم داده اند 

 

چارشنبه سوری ام ، پایان سالی آتشین 

روز و شب با شوق دیدارت لهیبم داده اند 

 ...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

نسبت عشق به من - فاضل نظری

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن

تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟

 

زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی

از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن

 ...

ادامه مطلب...
۲ نظر
مدیر سایت

چقدر بد شده دنیا - محمد سلمانی

چقدر بد شده دنیا چقدر بد شده ایم

به جای گرمی آغوش، دست رد شده ایم

 

تو از من آن همه دور و من از تو این همه دور

شبیه آن چه که بیگانه می شود شده ایم

 ...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

جمعه - رسول کامرانی

جمعه غروب همهمه ی شهر نکبتی

الاکلنگ تاب و یک پارک دولتی


یک دو سه... تا هزار و نود هم شمرده است

نفــرین بــــه انتظار... همین بمب ساعتی

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی - حسین منزوی

چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی

بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی


تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است

از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی

...

ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

رسوایی - احسان افشاری

مهر در سجاده ام پنهان بماند بهتر است
کفر ما در سایه ی ایمان بماند بهتر است

عشق و رسوایی خطر دارد زلیخای عزیز
یوسفت در گوشه زندان بماند بهتر است
...
ادامه مطلب...
۱ نظر
مدیر سایت

باد نما - احسان افشاری

ستاره های زیادی به شهرک آمد و رفت
هزار سکه ی تنها به قلک آمد و رفت

تمام بادنماهای شهر می دانند
به فتح بام تو این بادبادک آمد و رفت
...
ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت

شاعر شکن - احسان افشاری

زخمت زدند و بخیه به دیوار دوختند
از تکه پاره های تو شلوار دوختند

در خود هزارمرتبه مردی رفیق جان
حاشا نکن که زخم نخوردی رفیق جان !
...

(تقدیم شده به علیرضا آذر)
ادامه مطلب...
۰ نظر
مدیر سایت